Sunday, 14 February 2010

نجات از زیر بهمن، مرگ در سونا
همه کم و بیش در جریان اتفاق غم انگیزی که روز پنج شنبه، 15 بهمن رخ داد هستیم. خبر ماندن 8 کوهنورد زیر بهمن، اما غم انگیزتر از آن خبر این است که یکی از این کوهنوردان پس از 24 ساعت که از زیر خروارها برف‌ بیرون آورده شد به دستگاه زنده یاب جواب داد و 30% علائم حیاتی در او دیده شد. این باعث گردید که امید دوباره در دل خانواده و دوستان او دمیده شود امیدی که همه مسئولان به بی پایه بودنش باور داشتند. زیرا که در ایران دستگاه احیای پس از یخ‌زدگی وجود ندارد. این فاجعه‌ای است که همه چیز در کشورمان تبدیل به بازی و شوی تلویزیونی شده است. ما با دستگاه زنده یاب بسیار پیشرفته متوجه می‌شویم که یک نفر هنوز نفس می کشد ولی چه فایده، همگان می‌دانند که دستگاه احیایی وجود ندارد و این بسیار اندو‌ه بار است.
آیا در کشور ما تنها پورسانت‌هاست که تعیین می‌کند چه چیزی خریداری شود؟ دستگاه زنده یاب پیشرفته می خریم ولی دریغ که پس از یافتن عزیزی، او را با روش‌های سنتی به سونا می‌بریم. تنها به این دلیل که نشان دهیم تلاش‌مان را کرده‌ایم و این جای هزاران افسوس دارد.
در حالی که عزیزان‌مان در زیر خروارها برف، با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند. الکس، سگ زنده یاب چند ملیون تومانی بالای سر آن‌ها مشغول بازی است و چنان سرخوش است گویی که خبر ندارد برای چه به اینجا آورده شده است و تنها این پرسش را در ذهن متواتر می‌کند که آیا به راستی این سگ برای چنین منظوری تعلیم دیده است.

تصویری از کوهنوردان جان باخته و دستگاه زنده یاب

داستان زیر بر گرفته از این فاجعه است

سنسور دستگاه را از روی شکم حمید بر می دارند. کابل قرمز رنگ دستگاه دور دستهای خشک شده اش پیچیده و لابه لای پنجه هایش که در حال کندن بی حرکت شده اند پیچ خورده. امداد گر تلاش می کند تا کابل را آزاد کند و حمید که گویی هنوز مرگ را باور ندارد زنده یاب را رها نمی کند. امداد گر با تلاش زیاد سعی در باز کردن انگشتان جسد می کند. انگشت کوچک با صدای خرچ خرچی که نمی شنوم باز می شود. به سراغ انگشت بعد می رود. سر می چرخاند و نگاهی به من می کند، سر تکان می دهم. انگشت را رها می کند. سعی می کند گوله‍‍ برف فشرده شده را از لابه لای انگشتان خالی کند. حمید تسلیم می‍شود. مارپیچ سرخ از باد گیر سبزش جدا می‍‍‍‍‍شود و از جلو چشمان وق زده اش رد می شود. زیپ کیسه بعدی باز می شود. دست های سعید با بی تابی از کیسه بیرون می زنند. هر دو دست با پنجه های باز در فاصله‌ی سی چهل سانتی صورت خشک شده اند. انگار که قنوت بسته است. موقعیت دست ها و وضعیت بچه ها را همانطور که یخ زده اند و چوب شده اند با هم مقایسه می کنم تا شاید چیزی از حادثه دستگیرم شود. این هشت نفر در چه وضعی بودند؟ حالا که نگاهشان می کنم به یاد پیکرک‌های نمایشگاه مجسمه سازی و بعد یاد موزه مردم شناسی می افتم. دستگاه چند بوق ممتد می زند.دوستان حمید فریاد می زنند. همدیگر را بغل می کنند و اشک می ریزند. یکنفر با کت و شلوار چروک و پوتین‌های سربازی به من نزدیک می شود، زیر گوشم زمزمه می کند که:« مادرش هنوز پیشونی ش رو مهره، مطمئن باش اجرشو می گیری». حمید اما همچنان دستهایش مقابل صورت بی حرکت مانده. برای بچه‌هایی که به بازدید موزه آمده‌اند و چیک و چیک عکس می گیرند توضیح می دهم که: بچه ها این‌ها کوهنوردان قرن بیست و یکم هستند. با لباسهای گورتکس و کفشهای دو پوش. ظاهرن همه امکانات مدرن روز رو در اختیار داشتن به جز یه مورد. اونها دستگاه احیا نداشتن.
یکی از امدادگر ها کنارم می ایستد و بر و بر نگاهم می کند. چیزی نمی گوید. می دانم که اگر خودم نگویم تا ابد هم چیزی نخواهد گفت. می گویم جنازه را ببرند سونا. امداد گر سر تکان می دهد و پا کشان می رود.

Tuesday, 9 February 2010

طنزی بسیار جالب از ابراهیم نبوی در آستانه 22 بهمن که در سایت جرس نوشته شده
ما همچنان بی شماریم؟


وعده ما در روز 22 بهمن، تا معلوم شود بی شمار کیست


سید ابراهیم نبوی

دیروز یکی از نویسندگان حامی دولت، با ادبیاتی که بوی گاز اشک آور و صدای نعره می داد، نوشت " شما غلط می کنید بی شمارید" و گمان کرد که اگر چنین بگوید یا حتی کمی تندتر برود و فحاشی کند یا کتک بزند یا شلیک کند، چیزی از جمعیت بی شمار حامیان جنبش سبز کم می شود یا به حامیان دولت دیکتاتور حاکم چیزی افزوده می شود، اما چنین نیست. نعره ها و عربده های باتوم به دست ها و اراذل و اوباش حامی دولت، اگر می توانست جنبش سبز را از بین ببرد، هشت ماه سخت و وحشتناک و پر از ستم بر ما نمی رفت که بعد از این همه سختی و دشواری ما همچنان ایستاده باشیم و پرانگیزه تر و پر قدرت تر و انسانی تر از روز اول همچنان حق خودمان را بخواهیم. می خواهیم و می گیریم و از شما هم می گیریم.

می گویم که ما بی شماریم و البته این بدان معنی نیست که شما هیچ قدرتی ندارید، هرگز چنین نیست که اگر شما قدرتی نداشتید هشت ماه در مقابل یک ملت نمی توانستید بایستید، شما قدرت دارید، زور دارید، پول دارید، می زنید و می کشید و در حالی که صدها هزار پلیس ضدشورش اسکورت تان می کند، شعارهایی در حمایت از ولایت فقیه و دولت ضعیف و بی عرضه و فاسد احمدی نژاد می دهید و چون زور دارید، هوا برتان داشته که لابد حق هم دارید. من به شما حق می دهم، شما هم بی شمارید.....

شما بی شمارید، اما نه مردان و زنانی که حامی اندیشه ای یا انتخابگر شیوه ای هر چند غلط، باشند، شما بی شمارید چون به تعدادی بی شمار اتوبوس دارید و چون اتوبوس دارید، راننده هم می توانید استخدام کنید، و می توانید از هر جایی آدمها را بردارید و جلوی دوربین بیاورید و چنین بنمائید که بی شمارید.

شما بی شمارید، چون به تعدادی بی شمار گاز اشک آور و باتوم دارید و می توانید شریف ترین و باشعور ترین و وطندوست ترین ایرانیان را در خیابان بزنید و دستگیر کنید و به اتهاماتی واهی به زندان بیاندازید.

شما بی شمارید، چون به تعدادی بی شمار سلول انفرادی دارید، بی شمار زندان دارید، اوین و قصر و رجایی شهر و کهریزک و دهها زندان دیگر دارید که می توانید هر کسی را که به شما رای نمی دهد یا مثل شما فکر نمی کند زندانی کنید و درها را قفل کنید و خیال تان راحت شود که مردم دیگر اعتراضی ندارند، مردمانی که به زندان شان انداختید.

شما بی شمارید، چون منابع نفت کشور بی شمار است و بشکه های بی شمار نفت را می فروشید و دلارهای بی شمار نفتی را می گیرید و با پول آن تانک های چینی و وسایل ضدشورش بی شماری وارد می کنید و سربازان و بسیجیان تان را سرتا پا مسلح به جان ملت می اندازید و دل تان خوش می شود که چون دلار بی شمار دارید لابد حق هم دارید.

شما بی شمارید، چون به تعدادی بی شمار شبکه های تلویزیونی و رادیویی دارید و می توانید ساعات بی شماری برنامه پخش کنید و فکر کنید چون تصویر هواداران تان را در ساعاتی بی شمار نشان می دهید و تصاویر مخالفان بی شمارتان را نشان نمی دهید، پس شما بی شمارید. اگر آمار را از روی مردمی که تصاویرشان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود بگیرند، جمعیت ایران به دو میلیون نفر هم نمی رسد، اما گریزی ندارید که بدانید این کشور جمعیتی هفتاد میلیونی دارد و این هفتاد میلیون شما را نمی خواهند.

شما بی شمارید، چون برای جلب شاعر و نویسنده بی شمار پول می دهید و تعدادی کم شمار از فروشندگان حیثیت و شرافت، در نهایت مشکل و بدبختی می خرید و دل تان خوش است که چون می توانید پول بی شماری برای خرید هر نوشته و تولید هر فیلم و سرودن هر شعری بپردازید، پس همه هنرمندان با شما هستند. سالها قبل آقای یوسف میم گفته بود که فقط برای نوشتن یک نامه علیه خاتمی و به نفع ولایت فقیه یک خانه از طرف بیت آقا گرفته بود. مقاله ای که او در آن خود را کلب آستان ولایت نامیده بود، در حالی که به هیچ چیز معتقد نبود.

شما بی شمارید، چون می توانید به تعدادی بی شمار از بهترین فرزندان این مملکت و مدیران لایق و نخبگان هوشمند کشور را برکنار و زندانی کنید و به تعدادی بی شمار اراذل و اوباش فامیل تان را به عنوان وزیر و وکیل به کار بگمارید، و چنین است که فکر می کنید همه حامی شما هستند، نه، کسی حامی شما نیست، شما فقط حامیان تان را می بینید.

شما بی شمارید، و دل تان خوش است که به تعدادی بی شمار موتورسوار دارید و به تعداد زیاد بلندگو به در و دیوار آویزان کردید و به تعداد بی شمار با اتوبوس از شهرستان ملت وارد کرده اید. وعده ما با شما در روز 22 بهمن. من مطمئنم که زور همیشه پیروز نمی شود، چرا که اگر پیروز می شد این همه دیکتاتور مخلوع در جهان منفور تاریخ نمی ماندند و این همه ملت ها آزاد نمی شدند، تردید هم دارم که حق پیروز بشود، چرا که حق اگر همیشه پیروز می شد این همه بزرگان و صاحبان شرف و شعور شهدای جامعه بشری نمی شدند. بحث بر سر حق و زور نیست، آنچه اطمینان داریم این است که ملت ایران این حکومت و این دولت را نمی خواهند و این ملت بی شمار است.
وعده ما در روز 22 بهمن، تا معلوم شود بی شمار کیست


Sunday, 7 February 2010

توهین علنی نمایندگان مجلس به نوه ی آقای خمینی و فتنه گر خواندن وی
پس از نامه ی نوه ی آقای خمینی و اعتراض به پخش برنامه شاخص، حمایت 180 نماینده مجلس از صدا و سیما برای توليد برنامه شاخص اعلام می گردد


رهبري‌هاي مدبرانه بي‌نظير امام خميني(ره) انقلاب اسلامي را با سرافرازي تمام و با حمايت مردم و الطاف خداوند از همه پيچ و خم‌ها و فراز و نشيب‌ها عبور داد. امروز نيز فتنه‌گران با همان ماهيت، شيوه‌ها و وابستگي‌ها به مقابله با اركان نظام جمهوري اسلامي برخاسته‌اند. امروز نيز بيش از هر زمان جامعه انقلابي ما به رهنمودهاي حضرت امام‌خميني(ره) و تعيين ملاك حق و باطل نيازمند است


بدين وسيله ما نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از صدا و سيما جمهوري اسلامي ايران كه در ايام پيروزي انقلاب اسلامي با برنامه‌هاي مناسب و پر جاذبه بار ديگر انديشه افكار امام‌خميني(ره) را به عنوان شاخص حق در معرض ديد ملت ايران خصوصاً نسل‌هاي جديد قرار داده است و به تبيين رهبري‌هاي خودمندانه، فرزانه و قاطعانه امام‌خميني (ره) پرداخته است، صميمانه تشكر مي‌‌كنيم. مسئولين صدا و سيما جمهوري اسلامي بايد به راه خويش مطمئن باشند كه امام‌خميني (ره) نه وابسته به بيت خاصي است و نه در حصار زمان و مكان خاصي قرار مي‌گيرد و نه در انحصار حزب و گروه خاص مي‌باشد. امام‌خميني (ره) روح بيدار و زنده تاريخ در كالبد همه نسل‌ها و امت‌هاست و كلام و راهش گشاينده همه بن بست‌ها و افشاگر همه فتنه‌هايي است كه اصل نظام آرماني و الهي امام‌خميني (ره) را هدف قرار داده است. مجدداً از برنامه‌هاي دهه فجر صدا و سيما خصوصاً برنامه‌اي شاخص سپاسگزاري مي‌نماييم و خواستار ادامه بي‌وقفه اين راه روشن و روشنگر مي‌باشيم




Wednesday, 3 February 2010

دربی سبز تهران